کمالگرایی از آفات اینروزای دنیای مدرن و دهکده ی جهانیه. البته این کتاب تمرکز صرفش روی کمالگرایی نیست و در مورد اینکه چطور "با تمام وجود زندگی کنیم" و کمالگرایی چه ارتباطی با سایر احساسات ما داره صحبت میکنه. 


ولی انصافاً مهمترین دستاورد من از این کتاب رویارویی با احساس شرم بود. یاد گرفتم اصلا شرم چه معنی ای داره و وقتی این احساس رو دارم چطور باید باهاش مواجه شم. حالا خود نویسنده هم میگه که این کمالگرایی ما، یکی از ریشه هاش همین شرمه؛ که ما خود از خود واقعیمون شرم داریم و بخاطر همین همش دنبال دستاوردایی هستیم که جامعه به ما القا کرده و معیارامون شده رقابت با دیگران.


و دستاورد مهم دیگه م این بود که فهمیدم چقدر نماز خوندن در این احساس موثره و چقدر غافل بودم ازش.


یه بریده هایی از کتاب رو مینویسم :


پذیرش داستان خود و دوست داشتن خود در جریان داستان شجاعانه ترین کاری است که می توان در تمام عمر خود انجام داد.


درست است که برای زندگی با تمام وجود، درک و شناخت هرچه بیشتر خود مهم است، اما مهمتر از آن این است که خود را دوست داشته باشیم. 


ما نمی توانیم چیزی را به فرزندان خود بدهیم که فاقد آنیم.


پرورش ویژگیهای لازم برای زندگی واقعی و رها کردن عادت های نادرست چیزی مانند فهرست نیست که با انجام هر یک از آنها کنارش علامت بزنیم یا رویش خط بکشیم.


مهم نیست چه کاری انجام می دهم و چه مقدار کار انجام نشده روی زمین می ماند. در هر صورت من کافی هستم.


بله من ناقص، آسیب پذیر و گاه نگران هستم، اما هیچ یک از اینها این حقیقت را تغییر نمی دهند که من شجاع هستم و ارزش آن را دارم که عشق و احساس تعلق را تجریه کنم.


اگر نیاز داری تجدید قوا کنی و پرسه زدن روی اینترنت برایت لذت بخش است خب اینکار را بکن. در غیر اینصورت با هشیاری یک کار لذت بخش دیگر پیدا کن. کاری که به جای مکیدن شیره جانت به تو انگیزه بدهد و بالاخره اینکه دست به کار شو!


کم اهمیت جلوه دادن یک موضوع هیجان انگیز، از ناراحتی ناشی از رخ ندادن آن نمی کاهد، اما برعکس، شادی حاصل از رخ دادن آن را به حداقل می رساند.


تعیین حدود و مسئول دانستن دیگران، خیلی بیشتر از شرمنده ساختن و ایراد گرفتن کار می برد، اما خیلی موثرتر از آن است.


شرمنده کردن دیگران، کانون توجه را از رفتار مورد سوال به رفتار خودمان تغییر می دهد.


اگر فرزندان ما بدانند تنها پیامد انداختن لباس کف اتاف چند دقیقه داد و فریاد ماست، حق دارند فکر کنند که این موضوع برای ما اهمیتی ندارد.


نکته اینجاست که فرد را از رفتارش جدا کنیم، کار آنها را زیر سوال ببریم نه هویت و شخصیت آنها را


آنچه افراد برخورد از احساس تعلق و عشق عمیق را از دیگران جدا می سازد تنها یک چیز است و آن احساس خود ارزشمندی است.


و خیلی چیزای دیگه.


سلام گفتم تعطیلاته بیام یه خاک بگیرم برم:) راستش اونقدر تو این چند روز هوا بارونی شد و بوی خاطره ها. رو گرفت که دیدم نمیشه نیام.حتی اگه عاشق نیستین هم از این پاییز لذت ببرین هوا جوری خاصه که تو قاب عکس . فیلم نمیگنجه باید برین بیرون و پاییز رو نفس بکشین .به قول مامانم پاییز فصل زندگیه ؛پر از رنگ پر از زیبایی پاییز حتی از بهارم زیبا تره چون توی پاییز هر درختی خودش یه گله که هر برگش یه رنگهمن عاشق بودم ولی از عاشق آدما شدن دیگه می ترسم الان فقط دلم می خواد عشق به این سه ماه بورزم. اما ناگفته نماند که این پاییز منو از درس و زندگی انداخته :| خدا کنه برسم تو تعطیلات جبران کنم که سنگین است مباحث

حقیقتش یه حسی به یه آدمی دارم اما مطمعن نیستم عشق باشه یعنی قلبم فکر نکنم اینقدر پرو شده باشه!دوست میگه علائم عاشقی داری میگه چارش اینه بری بگی حستو ولی منذهنم میگه منطقی نیست به کسی که تا حالا ندیده منو یه کاره برم بگم آقای محترم من حس میکنم به شما یه حسی دارم از اون ور تهران اومدم اینور که بگم اینم شمارم!!!!!!!!!!این یه جور گدایی نیست؟ گیجم خیلی  


پاییز امسال با فصل جدید از زندگی من شروع شد یه فصل پر تلاطم یه پاییز متفاوت.با حس های متفاوت:) انقدری توی سرم صداست که گاهی وقتا اونقدر خستم میکنه که میخوام مغزم از کار وایسه بلکه نفسی بگیرم که بتونم ساده ترین کارامو درست انجام بدم  به وسط پاییز رسیدیم .امسال ساله منه و باید برام پر ثمر باشه ولی چقدر اینم نمیدونم . میبینین پا در هوام مثل همیشهکاش این پاییز دلم به مرادش برسه .کاش

پ ن: کتاب موهبت کامل نبودن و زندگیه شجاعانه برنه برون رو توصیه میکنم کتاب های بسیار خوب و آموزنده و کمک کنننده ایهپاییزتون زیبا و عاشقانه


سلام سلام .از آخرین باری که اومدم کلی اتفاق افتاده

مثلا گواهی نامه گرفتم یا ارشد همون رشته ای که می خواستم قبول شدم.اما بیشتر دلم میخواست برم شاید چون موفقیت در رشته ای که خوندم رو در رفتن میدیدیم از یه ورم شرایط خانوادگیم طوری بود که دلم به رفتن نمیرفت میدونستم اگه دلتنگ نشم قطعا نگرانی و فکری که اینجا میذارم دیوونم میکنه.به هر حال که موندگاریم فعلا =) بریم که داشته باشیم فصل جدیدی از زندگی رو


گاهی وقتا نوشتن خیلی سخت میشه حتی برای منی که نوشتن برام کار لذت بخش تری از حرف زدنه

یه وقتا یه حسایی رو نه میشه نوشتن نه میشه گفت فقط باید حس کرد تا درکش کرد

حال من دقیقا همونه به علاوه ی به پا در هوایی خاصی که دارم یه ترس هم دارم میگن اگه قدمی که بر میداری میترسونتت بدون جای درستی هستی خوب این درست ولیی نمیدونم از کجا شروع کنم اینم یه بحثیه.جدای اینا توصیه میکنم برین کنسرت ایهام کنسرتش از اونایی که اجرای زندش یه چیز دیگست;)


دلونشت نمیدونم چندم اینجا داره باروون میاد خیلی هم شدید توی استرس کرونا و این اوصاف معده درد گرفتم شدید حال روزه گرفتن ندارم کلاسای آنلاین با روتین ماه رمضونم نمیخوره صبحا قشنگ خوابم میشینم که حضور بخورم.کنار همه اینا جزوه هام مونده ننوشتم از کار سیمینارم عقب موندم از اونور هنوز نفهمیدم این استادمون ارايه اش چه مدلیه مال اونو شروعم نکردم! استرس گرفتم شدید این مدت نخوردم و بخوابمو و عین خیالم نباشه همهش درگیر بودم ولی اون تایم که زمان برام ایستاد شاید منو
سلام من اومدم….اولین پست سال جدیدم افتاد توی اردیبهشت.می خواستم زودتر بیام.زودتر بنویسمهمون موقع که دلم شکسته بود یا همون موقع که ناراحت بودم یا حتی توی شوک بودم اما نتونستمهربار میومدم اینجا و زل میزدم به صفحه حرفام .فراموشم میشد.شاید میترسماون من تو دار درونم میترسید که اینجا چیزی بنویسه که بعدا پشیمون بشه .حتی میخواستم داستانی که دارم می نویسمو اینجا آپلود کنم ولی بازم پشیمون شدم.
کمالگرایی از آفات اینروزای دنیای مدرن و دهکده ی جهانیه. البته این کتاب تمرکز صرفش روی کمالگرایی نیست و در مورد اینکه چطور "با تمام وجود زندگی کنیم" و کمالگرایی چه ارتباطی با سایر احساسات ما داره صحبت میکنه. ولی انصافاً مهمترین دستاورد من از این کتاب رویارویی با احساس شرم بود. یاد گرفتم اصلا شرم چه معنی ای داره و وقتی این احساس رو دارم چطور باید باهاش مواجه شم. حالا خود نویسنده هم میگه که این کمالگرایی ما، یکی از ریشه هاش همین شرمه؛ که ما خود از خود
سلام گفتم تعطیلاته بیام یه خاک بگیرم برم:) راستش اونقدر تو این چند روز هوا بارونی شد و بوی خاطره ها. رو گرفت که دیدم نمیشه نیام.حتی اگه عاشق نیستین هم از این پاییز لذت ببرین هوا جوری خاصه که تو قاب عکس . فیلم نمیگنجه باید برین بیرون و پاییز رو نفس بکشین .به قول مامانم پاییز فصل زندگیه ؛پر از رنگ پر از زیبایی پاییز حتی از بهارم زیبا تره چون توی پاییز هر درختی خودش یه گله که هر برگش یه رنگهمن عاشق بودم ولی از عاشق آدما شدن دیگه می ترسم الان فقط دلم
پاییز امسال با فصل جدید از زندگی من شروع شد یه فصل پر تلاطم یه پاییز متفاوت.با حس های متفاوت:) انقدری توی سرم صداست که گاهی وقتا اونقدر خستم میکنه که میخوام مغزم از کار وایسه بلکه نفسی بگیرم که بتونم ساده ترین کارامو درست انجام بدم به وسط پاییز رسیدیم .امسال ساله منه و باید برام پر ثمر باشه ولی چقدر اینم نمیدونم . میبینین پا در هوام مثل همیشهکاش این پاییز دلم به مرادش برسه .کاش

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

متن آهنگ,متن موسیقی فروش جوجه یکروزه تخمگذار فروش تخم مرغ emohtava صوتی و تصویری برگه رزرو ارزان ترین تورهای مسافرتی داخلی و خارجی ایستگاه دانش آموز خوشمزه ترین مزه ها دریای تلخ